زخمی روزگارسرسری رد شو و زندگی کن .. دقت تو را "دق"ت میدهد.... |
با من قدم بزن
قدم بزنیم . . .
من با ” تـــــــــو ”
تو با هر که دلت خواست !
فقط بیــــــــــا قدم بزنیم . . .
اصلا بیا و بگذار . . .
سایه ات باشـــــــــــم . . .
سایه که آزار ندارد !
دارد ؟
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/12/5 ] [ 2:13 عصر ] [ فرشاد احمدی تامرادی ]
[ نظرات () ] خدا عشق است
آموخته ام که خداعشق است وعشق تنهاخداست آموخته ام که وقتی ناامیدمی شوم خداباتمام عظمتش عاشقانه انتظارمی کشد دوباره به رحمت او امیدوارشوم آموخته ام اگرتاکنون به آنچه خواستم نرسیدم خدابرایم بهترش رادرنظرگرفته آموخته ام که زندگی دشواراست ولی من ازاوسخت ترم... [ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/12/5 ] [ 2:6 عصر ] [ فرشاد احمدی تامرادی ]
[ نظرات () ] لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم
لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ... [ یادداشت ثابت - یکشنبه 92/12/5 ] [ 2:1 عصر ] [ فرشاد احمدی تامرادی ]
[ نظرات () ] دیدی سخت میگذرد
دیدی که سخت نیست تنها بدون من دیدی که صبح میشه شبها بدو من این نبض زندگی بی وقفه میزنه فرقی نمیکنه با من بدون من دیروز گرچه سخت اما امروزم میگذره فرقی نمیکند فردا بدون من زندگی شبیه شعریست که یکبارخوانده میشود وبعد فراموش میشود پس بهتره که به خوشی فراموش بشه [ یادداشت ثابت - شنبه 92/12/4 ] [ 9:35 صبح ] [ فرشاد احمدی تامرادی ]
[ نظرات () ] کسی رو داری
کسی رو داری که .. [ یادداشت ثابت - شنبه 92/12/4 ] [ 9:34 صبح ] [ فرشاد احمدی تامرادی ]
[ نظرات () ] عشق ممنوع...
×بایـَـد بــه بعضی ها گــُفت :
[ یادداشت ثابت - شنبه 92/12/4 ] [ 9:32 صبح ] [ فرشاد احمدی تامرادی ]
[ نظرات () ] نبودنت
نبودنت چه فصلی ازسال است که هم روزها وهم شب ها..... هم روزها وهم شب هااینقدرطولانی شده اند؟؟؟ [ یادداشت ثابت - شنبه 92/12/4 ] [ 9:32 صبح ] [ فرشاد احمدی تامرادی ]
[ نظرات () ] بی رحم
سرمای کلامت ، دیوانه ام میکند بی رحم ! شوق نگاهم را ندیدی ؟ تمامه من به شوق دیدنت ، پر میکشید ولی . . . همان نگاه بی تفاوتت برای زمین گیر شدنم کافی بـــــود [ یادداشت ثابت - شنبه 92/12/4 ] [ 9:31 صبح ] [ فرشاد احمدی تامرادی ]
[ نظرات () ] من بدم
مــَن بـَدم......!! [ یکشنبه 92/12/4 ] [ 10:33 صبح ] [ فرشاد احمدی تامرادی ]
[ نظرات () ] |
|